در ادامهی جملات گهربار امام زینالعابدین علیه السّلام و دعای نورانی مکارم الاخلاق میخوانیم: «وَ اسْتَفْرِغْ أَيَّامِي فِيمَا خَلَقْتَنِي لَه». و روزگار مرا در اموری بیفکن که به خاطر آن مرا آفریدی.
معنی دقیق دعا
کلمهی «اسْتَفْرِغْ» فعل امر (ف ر غ) از مادهی «فراغ» به معنای: «الخلاء/ خالی بودن، تهی بودن» میباشد که به باب استفعال رفته است. در لسان العرب آمده است: «استَفْرَغْتُ مَجْهُودِي في كذا أَي بذلْتُهُ ...». خالی کردم تلاشم را در فلان کار یعنی: تمام تلاشم را برای آن کار خرج کردم.[1] بنابراین «وَ اسْتَفْرِغْ أَيَّامِي فِيمَا خَلَقْتَنِي لَه» یعنی: خداوندا! تمام ایّام زندگانیام را از هر کاری که مطابق با هدف خلقت من نیست، خالی کن و همهی ساعات عمر مرا در مسیر هدف خلقتم قرار ده.
حال باید ببینیم هدف از خلقت انسان چیست تا زندگی خود را بر مبنای آن برنامهریزی نموده، پیش ببریم و تلاش کنیم از هرچه با این هدف مغایرت دارد پرهیز نماییم.
آفرینش عبث و بیهوده نیست
خدای متعال در مواضع مختلف از قرآن کریم به این نکتهی مهمّ و اساسی تصریح فرموده است که: انسان و کلیّهی مخلوقات، از آسمانها و زمین گرفته تا تمامی موجوداتی که در پهنهی گیتی، پا به عرصهی وجود نهادهاند، همه و همه بر اساس حکمت آفریدهشدهاند و بهسوی هدفی در حرکت میباشند و برخلاف آنچه مادیّون گمان میکنند، خلقت امری بیهوده و بیهدف نیست. خداوند متعال خطاب به گمراهان و پوچگرایان میفرماید: «أَ فَحَسِبْتُمْ أَنَّما خَلَقْناكُمْ عَبَثاً وَ أَنَّكُمْ إِلَيْنا لا تُرْجَعُون». آيا گمان كرديد شما را بيهوده آفریدهایم، و بهسوی ما بازنمیگردید؟[2]
در سورهی دخان فرموده است: «وَ ما خَلَقْنَا السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما لاعِبِينَ». ما آسمانها و زمين و آنچه را كه در ميان اين دو است به بازى (و بیهدف) نيافريديم![3] در سوره حجر بهصراحت میفرماید: «وَ ما خَلَقْنَا السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما إِلَّا بِالْحَقّ...». ما آسمانها و زمين و آنچه را ميان آن دو است، جز به حق نيافريديم.[4] همچنین قرآن کریم در توصیف صاحبان خرد، از علم و باور ایشان نسبت به هدفمند بودن خلقت سخن میگوید و میفرماید: «الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِياماً وَ قُعُوداً وَ عَلى جُنُوبِهِمْ وَ يَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلًا سُبْحانَكَ فَقِنا عَذابَ النَّارِ». همانها كه خدا را در حال ايستاده و نشسته، و آنگاهکه بر پهلو خوابیدهاند، ياد میکنند و در اسرار آفرينش آسمانها و زمين میاندیشند (و میگویند:) بار الها! اینها را بيهوده نیافریدهای! منزّهى تو! ما را از عذاب آتش، نگاهدار.[5]
در تفسیر نمونه ذیل این آیهی شریفه آمده است: «تفكّر و انديشه در اسرار آفرينش و زمين، به انسان آگاهى خاصى میدهد، و نخستين اثر آن توجّه به بيهوده نبودن خلقت است، زيرا جايى كه انسان در هر موجود كوچكى از اين جهان بزرگ، هدفى میبیند، آيا میتواند باور كند، كه مجموعهی جهان بیهدف باشد، در ساختمان مخصوص اعضاى پيكر يك گياه، هدفهای روشنى میبینیم، قلب انسان و حفرهها و دریچههای آن هر كدام برنامه و هدفى دارند، ساختمان طبقات چشم هر كدام به خاطر منظورى است، حتّى مژهها و ناخنها هر يك نقشى معيّنی بر عهده دارند. آيا ممكن است ذرّات يك موجود، هر كدام داراى هدف خاصى باشد، امّا مجموعهی آن، مطلقاً هدفى نداشته باشد؟! لذا خردمندان، با توجّه به اين حقيقت، اين زمزمه را سر میدهند كه: "خداوندا! اين دستگاه با عظمت را بيهوده نيافريدى" بار الها! اين جهان بینهایت بزرگ و اين نظام شگفتانگیز، همه روى حكمت و مصلحت و هدف صحيح آفریدهشدهاند، همگى نشانهی وحدانيت تو است و تو از كردار عبث و بيهوده منزهى».[6]
به همین دلیل برای درک هدفمند بودن و غایت داشتن خلقت و آفرینش، بهترین راه تفکّر است، آن هم تفکّری خالص و پیراسته از هرگونه تعصّب کور و لجاجت بیدلیل. آنوقت باید به دلالت عقل و ندای قلب توجّه نمود که با تمام وجود خالق یگانهی موجودات را صدا میزند و ملتمسانه از او مدد میخواهد. لذا در سورهی روم نیز خدای متعال دربارهی گروه کثیری از مردم که نسبت به معاد و بازگشت بهسوی خدا غفلت میورزند (و خلقت دنیا را بیهدف میپندارند) به اصل تفکّر اشاره نموده و میفرماید: «أَ وَ لَمْ يَتَفَكَّرُوا فِي أَنْفُسِهِمْ ما خَلَقَ اللَّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما إِلَّا بِالْحَقِّ وَ أَجَلٍ مُسَمًّى وَ إِنَّ كَثِيراً مِنَ النَّاسِ بِلِقاءِ رَبِّهِمْ لَكافِرُونَ». آيا آنان با خود نينديشيدند كه خداوند، آسمانها و زمين و آنچه را ميان آن دو است جز به حق و براى زمان معيّنى نيافريده است؟! ولى بسيارى از مردم (رستاخيز و) لقاى پروردگارشان را منكرند.[7]
هدف از خلقت
پس از مطالعهی آیات کریمهی قرآن و مواعظ انبیاء و اولیاء الهی و حتّی با مراجعه به فطرت پاکی که خداوند علیم در وجود تمام انسانها نهاده است، جان انسان با قاطعیّت تمام گواهی میدهد که: «رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلًا سُبْحانَكَ...». اى پروردگار ما، اين جهان را بيهوده نیافریدهای، تو پاک و منزّهى (از انجام کارهای عبث و بیهوده). امّا حال که میدانیم آفرینش ما و کائنات از روی حکمت و با هدف انجامشده است، باید بدانیم این هدف والا کدام است که خدای حکیم به خاطر آن این خلقت عظیم را بنا نهاده است؟! مرحوم شیخ حرّ عاملی -که در حریم امن رضوی در صحن انقلاب در جوار حضرت ثامن الحجج امام رضا علیه السّلام آرمیده است- در کتاب شریف الجواهر السّنیّه، حدیثی قدسی را نقل میکند که جواب قسمتی از سؤال ما میباشد:
«إنّ اللَّهَ يقولُ: عبدي خلقتُ الأشياءَ لِأَجلِكَ وَ خَلَقتُكَ لِأَجلِي، وَهَبتُكَ الدُّنيا بِالإِحسانِ وَ الآخرةَ بِالإيمانِ». همانا خداوند میفرماید: اى بندهام! من همهی اشياء را به خاطر تو خلق كردم و تو را هم براى خودم آفريدم و من دنيا را با احسان خود به تو بخشيدم و آخرت را هم بهوسیلهی ايمان به تو دادم.[8] همانطور که ملاحظه میشود بر اساس این حدیث قدسی، غرض و هدف از خلقت اشیاءِ عالَم، انسان معرّفی شده است، امّا علّت خلقت انسان چیست و چرا اشیاء برای انسان خلقشدهاند؟
پاسخ این سؤال در قرآن کریم آمده است، آنجا که خدای متعال میفرماید: «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونَ». من جنّ و انس را نيافريدم جز براى اين كه عبادتم كنند (و از اين راه تكامل يابند و به من نزديك شوند).[9] همچنین در سوره ملک میخوانیم: «الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَياةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا». او كسى است كه مرگ و زندگى را آفريد تا شما را آزمايش كند كدامين نفر بهتر عمل میکنید؟[10] ملاحظه میشود که در اين آیه مسئلهی آزمايش و امتحان انسانها از نظر «حسن عمل» بهعنوان يك هدف معرّفى شده است.
و در آیهی ديگر آمده است: «اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَماواتٍ وَ مِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ يَتَنَزَّلُ الْأَمْرُ بَيْنَهُنَّ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ وَ أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَحاطَ بِكُلِّ شَيْءٍ عِلْماً». خداوند كسى است كه هفت آسمان را آفريده و از زمين نيز مانند آن خلق كرده است، فرمان او در ميان آنها نازل میشود تا بدانيد خداوند بر هر چيز توانا است، و علم او به همهی موجودات احاطه دارد.[11] در اینجا «علم و آگاهى از قدرت و علم خداوند» بهعنوان هدفى براى آفرينش آسمانها و زمين (و آنچه در آنها است) ذکرشده است.
در سوره هود میخوانیم: «وَ لَوْ شاءَ رَبُّكَ لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّةً واحِدَةً وَ لا يَزالُونَ مُخْتَلِفِينَ * إِلَّا مَنْ رَحِمَ رَبُّكَ وَ لِذلِكَ خَلَقَهُمْ». اگر پروردگارت میخواست همهی مردم را امّت واحده (و بدون هیچگونه اختلاف) قرار میداد، ولى آنها همواره مختلفاند * مگر کسی که پروردگارت به او رحم كند، و براى همين (رحمت) آنها را آفريده.[12] طبق اين آیهی شریفه، «رحمت الهى» هدف آفرينش انسان است.
تفسیر نمونه، در شرح آیات فوق و جمع میان آنها توضیحات زیبا و مناسبی دارد که خلاصهی آن از این قرار است:
«آيات مورد بحث تنها روى مسئلهی عبوديّت و بندگى تكيه میکند و با صراحت تمام آن را بهعنوان هدف نهايى آفرينش جنّ و انسان معرفى مینماید. اندكى تامّل در مفهوم اين آيات و آن چه مشابه آن است، نشان میدهد كه هيچ تضادّ و اختلافى در ميان آنها نيست، در واقع بعضى هدف مقدّماتى، بعضى متوسّط و بعضى هدف نهاییاند و بعضى نتیجهی آن. هدف اصلى همان «عبوديّت» است كه در آيات مورد بحث به آن اشارهشده، و مسئلهی «علم و دانش» و «امتحان و آزمايش» اهدافى هستند كه در مسير عبوديّت قرار میگیرند، و «رحمت واسعهی خداوند» نتيجه اين عبوديّت است.
بهاینترتیب روشن میشود كه ما همه براى عبادت پروردگار آفریدهشدهایم، امّا مهمّ اين است كه بدانيم حقيقت «عبادت» چيست؟ آيا تنها انجام مراسمى مانند ركوع و سجود و قيام و قعود و نماز و روزه منظور است؟ يا عبادت حقيقتى ماورای اینهاست؟ «عبد» از نظر لغت عرب به انسانى میگویند كه سر تا پا تعلّق به مولا و صاحب خود دارد، ارادهاش تابع اراده او، و خواستش تابع خواست اوست. در برابر او مالك چيزى نيست، و در اطاعت او هرگز سستى به خود راه نمیدهد و به تعبير ديگر «عبوديّت» - آنگونه كه در متون لغت آمده- اظهار آخرين درجهی خضوع در برابر معبود است، و به همين دليل تنها كسى مىتواند معبود باشد كه نهايت اِنعام و اِكرام را كرده است و او كسى جز خدا نيست.
بنابراین عبوديّت نهايت اوج تكامل يك انسان و قرب او به خدا است. عبوديّت نهايت تسليم در برابر ذات پاك او است. عبوديّت اطاعت بیقیدوشرط و فرمانبرداری در تمام زمینههاست. و بالاخره عبوديّت كامل آن است كه انسان جز به معبود واقعى يعنى كمال مطلق نينديشد، جز در راه او گام برندارد، و هر چه غير او است فراموش كند، حتّى خويشتن را! و اين است هدف نهايى آفرينش بشر كه خدا براى وصول به آن، ميدان آزمايشى فراهم ساخته و علم و آگاهى به انسان داده، و نتيجه نهائیاش نيز غرق شدن در اقيانوس «رحمت» اوست».[13]
نتیجهی بحث
با استفاده از توضیحاتی که مستَند به آیات قرآن کریم و روایات مطرح شد، دریافتیم که غرض از خلقت تمامی اشیاء، انسان است و هدف آفرینش انسان نیز رسیدن به مقام «عبودیّت» و به عبارت سادهتر «بندگی» در مقابل پروردگار متعال میباشد. به همین دلیل هر کاری که مانع از حصول عبودیّت شود و یا بیگانهی از آن باشد، با غرض از خلقت تعارض داشته و موجب ضرر و خسران انسان است. لذا امام زینالعابدین علیه السّلام در این فراز از دعای مکارم الاخلاق به این مهم پرداخته و از خدا میخواهند تا توفیق پرداختن به اموری که مربوط به هدف خلقت انسان (عبودیّت) است را در تمام ایّام زندگی نصیبشان ساخته و از هر کاری غیر آن دورشان نماید. و این درس بزرگی است برای تمامی رهروان آن حضرت تا روزمرّگیها، عادات و جاذبههای زندگی دنیا، ایشان را از این مهم غافل نسازد. امّا این که چه کارهایی برای رسیدن به مقام بندگی لازم است تا با عمل به آنها به هدف نائل شویم، مبحثی اصلی، مهمّ و طولانی که در واقع تمام فرازهای دعای مکارم الاخلاق بدان مربوط میشود، لذا این دعای شریف یکی از بهترین و کاملترین دایرةالمعارفهای سلوک در طریق عبودیّت پروردگار متعال محسوب میشود. ما نیز بر آنیم تا با عنایت و مدد حضرت حق و توجّهات حضرت ولیعصر ارواحنا فداه، با گامهای کوتاه و آهسته ولی پیوسته، با تکیه بر فرازهای این دعای نورانی، راه را برای رسیدن به این مقام هموار سازیم.
پینوشتها:
[1] لسان العرب ج 8 ص 444: «استَفْرَغْتُ مَجْهُودِي في كذا أَي بذلتُه. يقال: اسْتَفْرَغَ فلان مَجْهُودَه إِذا لم يُبْق من جُهْدِه و طاقتِه شيئاً». خالی کردم تلاشم را در فلان کار یعنی: تمام تلاشم را برای آن کار خرج کردم. وقتی گفته میشود: فلانی تلاش خود را خالی کرد، یعنی از کوشش و طاقتش (برای انجام کار موردنظر) چیزی باقی نماند (و همه را صرف آن کار کرد).
[2] سوره مؤمنون/ آیه 115 (ترجمه مکارم).
[3] سوره دخان/ آیه 38 (ترجمه مکارم).
[4] سوره حجر/ آیه 85 (ترجمه مکارم).
[5] سوره آل عمران/ آیه 191 (ترجمه مکارم).
[6] تفسير نمونه ج 3 ص 216. [در رابطهی با هدفمند بودن خلقت، میتوانید به آیات دیگری از قرآن کریم مراجعه نمایید، از جمله سورههای مبارکه: انعام/73، ابراهیم/19، عنکبوت/44، زمر/5، جاثیه/22، احقاف/3 و تغابن/3.
[7] سوره روم/ آیه 8 (ترجمه مکارم).
[8] الجواهر السنية في الأحاديث القدسية (كليات حديث قدسى) ص 710.
[9] سوره ذاریات/ آیه 56 (ترجمه مکارم).
[10] سوره ملك/ آیه 2 (ترجمه مکارم).
[11] سوره طلاق/ آیه 12 (ترجمه مکارم).
[12] سوره هود/ آیه 118و119 (ترجمه مکارم).
[13] تفسير نمونه ج 22 ص 386 تا 388.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
مسلم زکیزاده